حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ خداوند مظهر فراوانی و بخشش است. این مطلب را میتوانیم از تماشای ساده به اطرافمان نیز متوجه شویم. خورشیدی که هر روز بیدریغ بالا میآید و دنیای ما را روشن میکند یا آسمانی که بالای سرمان گسترده شده و ما را در پناه خود گرفته است، همه از نعمتهای بیشمار خداوند هستند که بیدریغ و بیچشمداشت، چه شاکر و قدرشناس باشیم چه نه، دراختیارمان گذاشته است و انگار سهمی از سخاوت را در وجود این نعمتها هم قرار داده است و از اینرو آفتاب بر همه یکسان میتابد و باران در سیراب کردن زمین، دست به انتخاب نمیزند، این درحالی است که در وجود برخی از ما انسانها، نهتنها این صفات فراموش شده که بخل و خساست جای آن را گرفته است؛ صفتی مذموم که براساس احادیث و روایات، هم موجب دوری از خداوند و مردم میشود، هم بر حیات دنیایی ما تأثیر میگذارد و هم ما را از نعمتهای معنوی محروم میکند. در ادامه، این خصلت مذموم را برپایه آیات و روایات قرآنی بررسی میکنیم.
بخل به معنی خودداری از بخشش در جایی است که باید بخشید و خرج کرد. ممکن است میزانی از این خصلت در هرکدام ما وجود داشته باشد و ما بهخوبی از آن اطلاع نداشته باشیم؛ به همین دلیل برای بخل، مراتبی تعریف شده است و گفته میشود که بدترین مرتبه آن، بخل درباره خود است؛ یعنی شخص آنقدر بخیل است که حتی خودش نیز از امکاناتش بهره نمیبرد. براساس روایتی از رسول خدا (ص)، بخیل فردی است که خود از داراییاش استفاده میکند، ولی به دیگران چیزی عطا نمیکند. سپس میافزایند: «بدتر از بخیل، شخص لئیم است که نه خود استفاده میکند نه به دیگران میبخشد».
برای درک بهتر معنای بخل و مراتب آن، بهتر است به معنای آن گستردهتر از آنچه در عرف بهکار میرود، توجه کنیم و بخیل بودن را فقط در حوزه مادیات جستوجو نکنیم. بهگفته کارشناسان، با این نگاه وسیعتر هر چیزی که به مردم نفع برساند و شخص از بخشیدن آن خودداری کند، مصداق بخل خواهد بود؛ چه مادی باشد چه مانند علم، معنوی. از این منظر ما هرچه بیشتر سعی کنیم به دیگران منفعت برسانیم و آنچه داریم در راه رضای خدا انفاق کنیم، از این صفت و پیامدهای منفی آن، دورتر خواهیم بود.
امامصادق (ع) در روایتی، بخل را جزو لشکر جهل خواندهاند. علامهمجلسی در شرح این حدیث میگوید: «عقل، نیرویی است که انسان را بهسمت خوبیها و بندگی خدا دعوت میکند و جهل نیرویی است که انسان را بهسمت بدیها دعوت میکند». بر این اساس، بخل به معنای خودداری کردن از خرج کردن و بخشیدن در وضعیتی است که عقل، بخشیدن را پسندیده میداند. کارشناسان، مهمترین علت بروز صفت بخل در انسان را بدگمانی به خداوند میدانند و پس از آن، دنیادوستی و ترس از فقر بهعنوان علتهای دیگر بخیل بودن افراد آمده است.
گاه ما بهدنبال ذخیره اموال خود هستیم و این کار را نشانه عقل و درایت خود میدانیم؛ چون از روزی به نام مبادا میترسیم و واهمه داریم که نکند در آینده به چیزی که دیگری از ما طلب میکند، نیازمند شویم، این درحالی است که اگر به خدا توکل کنیم و خوشگمان باشیم، هیچ واهمهای از روزهای پیشرو و آیندهای که هنوز نیامده است، نخواهیم داشت؛ چون همانطور که در آیات و روایات آمده است، روزی ما از پیش مقدر شده است و خداوند هیچگاه بندگان مؤمنش را رها نخواهد کرد و درعوض آنچه میبخشند، ثوابی چندبرابر به آنها عطا خواهد کرد.
نخستین و مهمترین اثر بخل بر انسان، زدودن تدریجی ایمان اوست و درواقع بخل و ایمان با یکدیگر جمع نمیشوند. در قرآن کریم انفاق که ضد بخل است، یکی از نشانههای بارز متقیان شمرده شده و همتای ایمان به غیب، قرار داده شده است. (بقره/ سوره۲، آیه۳).
همچنین در قرآن مجید آثار بخل به طوقی بر گردن شخص بخیل، تشبیه شده و در اینباره آمده است: «کسانی که بخل میورزند و آنچه خدا از فضل خویش به آنها داده است، انفاق نمیکنند، گمان نکنند این کار به سود آنهاست، بلکه برای آنها شر است؛ بهزودی در روز قیامت، آنچه به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان میافکنند». (سوره آلعمران، آیه۱۸۰).
همچنین درباره کسانی که از بخشیدن مال خود با هدف جمع کردن ثروت بیشتر خودداری میکنند، آمده است: «اما فردی که بخل ورزد و از این راه بینیازی طلبد و پاداش نیک (الهی) را انکار کند، بهزودی او را در مسیر دشواریها قرار میدهیم...». (سوره لیل، آیات ۸-۱۰). شخص بخیل ازآنجاکه آبرو و اعتبار در نزد مردم را، در زیادی مال و ثروت میداند، با بخلورزی برای جمع کردن مال تلاش میکند و با این کار، آبرویش در خطر میافتد. حضرت علی (ع) میفرمایند: «بخیل، آبروی خود را بیشتر از آنکه حفظ کند، از بین میبرد».
پیامبر اکرم (ص) مردی را دیدند که پرده کعبه را گرفته است و میگوید: «خدایا! به حرمت این خانه، گناه مرا بیامرز». حضرت فرمودند: «بگو ببینم چه گناهی کردهای؟» گفت: «گناه من بزرگتر از آن است که بگویم». ایشان فرمودند: «گناه تو بزرگتر است یا زمین؟» گفت: «گناه من». فرمودند: «گناه تو بزرگتر است یا کوهها؟» گفت: «گناه من». فرمودند: «گناه تو بزرگتر است یا دریاها؟» گفت: «گناه من». پرسیدند: «گناه تو اعظمتر است یا آسمانها؟» گفت: «گناه من». فرمودند: «گناه تو اعظم است یا عرش؟» گفت: «گناه من». حضرت فرمودند: «گناه تو اعظم است یا خدا؟» گفت: «خدا اعظم و اعلی و اجل است.»
پس حضرت فرمودند: «بگو گناه خود را!» عرض کرد: «یا رسولا...! من مردی صاحب ثروتم و هروقت فقیری رو به من میآورد که از من چیزی بخواهد، گویا شعله آتشی رو به من آورده است». حضرت فرمودند: «دور شو از من و مرا به آتش خود مسوزان! قسم به آن خدایی که مرا به هدایت و کرامت برانگیخته است، اگر میان رکن و مقام بایستی و ۲ هزار سال نماز کنی و آنقدر گریه کنی که نهرها از آب چشم تو جاری شود و درختان سیراب شوند و بمیری و بخیل باشی، خداوند تو را سرنگون به جهنم میافکند» و روایت شده است که: «دو ملک موکلاند که در هر صباحی، ندا میکنند که خداوندا! مال بخیل را تلف کن و هرکه انفاق کند، در عوض به او کرامت کن!»
مسلمان فقیرى از مدینه (ثعلبهبنحاطب) از پیامبر (ص) درخواست کرد دعا کند خداوند او را ثروتمند کند. حضرت فرمودند: «مال اندکى که شکرش را ادا کنى، بهتر از مال زیادى است که ازعهده شکرش برنیایى». ثعلبه گفت: «اگر خدا عطا کند، همه حقوق واجب آن را خواهم داد». به دعاى آن حضرت، ثروت وی افزون شد، تاآنجاکه دیگر نتوانست در نمازجمعه و جماعت شرکت کند.
وقتى مأمور گرفتن زکات نزد او رفت، به او گفت: «ما مسلمان شدیم که جزیه ندهیم!» جزیه در اسلام، خراجی است که از اهل کتاب گرفته میشود تا در قلمرو اسلامی، جان و مالشان حفظ شود. فخر رازى مىگوید: «ثعلبه از کار خود پشیمان شد و زکات خود را نزد پیامبر آورد، ولى آن حضرت نپذیرفت». براساس این روایات در قرآن آمده است:
«و برخى از آنان با خدا پیمان بسته بودند که اگر خداوند از فضل خویش به ما عطا کند، حتما صدقه (زکات) خواهیم داد و از نیکوکاران خواهیم بود، پس، چون خداوند از فضل خویش به آنان بخشید، بدان بخل ورزیدند و (به پیمان) پشت کردند و روىگردان شدند». (سوره توبه، آیات ۷۶ و ۷۷) این آیات بیان میکنند که بخل، نفاق را در دل شخص جای میدهد. اثر دیگر بخل، حسادت است. شخص بخیل بر قضای الهی خشم میورزد و گرفتار حسد میشود و درواقع او دربرابر فضل خداوند بر دیگران، بخیل است. اثر دیگر بخل بر شخص بخیل، فقر و سلب آسایش دنیوی است. امامصادق (ع) میفرمایند: «برای بخیل، راحتی و آسایشی نیست».
بخل ورزیدن، انسان را از خدا و مردم دور میکند. به فرموده امامرضا (ع): «بخیل از خدا و مردم، دور و به آتش دوزخ، نزدیک است». ازسوی دیگر در دوستی و رفاقت، گذشتن از مال و کمک کردن در مواقع نیاز، لازم است و بخیل این خصلت را ندارد، پس دوستی هم نخواهد داشت. امامعلی (ع) میفرمایند: «بخیل هیچ دوستی ندارد». بهجز تنهایی، بخیل بودن باعث از بین رفتن اعتبار و آبروی فرد نیز میشود. حضرت على (ع) مىفرمایند: «بخیل بیش از آنچه از متاع دنیا براى خود نگهدارى کند، از عرض و آبروى خود مىبخشد». این خصلت ناپسند جز اثرات فردی، دارای پیامدهای بد اجتماعی نیز است.
در قرآن کریم در اینباره آمده است: «همانا که بخل مىورزند و مردم را به بخل ورزیدن وامىدارند و هرکه روى گرداند، بیشک خدا بىنیاز ستوده است». (سوره حدید، آیه۲۴). امامعلی (ع) نیز در این زمینه فرمودهاند: «نگاه کردن به بخیل، انسان را سنگدل مىکند». حدیث پرمعناى دیگرى از این امام بزرگوار نقل شده است: «بخل، جامع تمام عیوبی است که انسان را به هر بدى مىکشاند». بر این اساس، همنشینی با بخیل، مکروه است.